ساخت پلاک فلزی و بج سینه
ساخت پلاک از جنس استیل در چند مرحله انجام میشود. در ادامه به شرح کلی این مراحل اشاره میکنم:
-
- طراحی و آماده سازی طرح: در ابتدا طرح مورد نظر بر روی کاغذ و یا با استفاده از نرمافزارهای طراحی به صورت دیجیتالی طراحی میشود و سپس آماده سازی آن برای ساخت و پرینت آن بر روی پلاک فلزی انجام میشود.
- برش و خمکاری فلز: در این مرحله، فلز برش و خم شده و به شکل دلخواه قطعات مورد نیاز برای پلاک فلزی تولید میشود.
- پرینت روی پلاک فلزی: بعد از آماده سازی طرح، با استفاده از تکنولوژی پرینترهای سه بعدی و یا لیزری، طرح روی پلاک فلزی پرینت میشود.
- پایان دهی و نهایی سازی: پس از پرینت روی ساخت پلاک از جنس استیل ، پلاک باید با استفاده از تکنیکهای مختلفی مانند اسکرچ و رنگآمیزی پایان داده شود. در این مرحله، هرگونه برچسب، شماره سریال، لوگو و موارد دیگری که به پلاک فلزی نیاز است، اضافه میشوند.
- آماده سازی برای استفاده: پس از اتمام تمامی مراحل ساخت، پلاک فلزی آماده استفاده میشود.
لازم به ذکر است که این فرایند ممکن است با توجه به نوع پلاک فلزی و نوع تکنولوژی مورد استفاده برای پرینت، متفاوت باشد.
مفاهیم در رابطه با فرآیندهای محلی ساخت پلاک از جنس استیل ، اینکاها و استعماری در دشت سانتیاگو دل استرو (آرژانتین)
یک صفحه فلزی و یک پارچه پنبه ای: مفاهیم در رابطه با فرآیندهای محلی، اینکا و استعمار در دشت سانتیاگو دل استرو (آرژانتین)
این مطلب بر اساس تجزیه و تحلیل دو شی باستان شناسی کلکسیونی، برای پرداختن به سؤالات کلیدی در درک فرآیندهای اجتماعی-تاریخی جمعیت های بومی که در دشت سانتیاگو دل استرو در اواخر دوره پیش از اسپانیا و اوایل دوره استعمار ساکن بودند، تهیه شده است. این سوالات به کار با منسوجات و الیاف مورد استفاده توسط جمعیت هایی که پیشرفت زیادی در صنعت ریسندگی داشتند و نقش اشیاء فلزی در منطقه ای فاقد سنت متالورژی اشاره دارد. برای این کار، ما آنالیز تکنومورفولوژیکی و تاریخگذاری اولین قطعه نساجی احتمالی را که باید مورد مطالعه قرار گیرد، و همچنین تعیین ترکیب توسط metal plate پلاک فلزی و همچنین ساخت نشان سینه و تجزیه و تحلیل ساخت یک صفحه فلزی دایرهای که پارچه به آن چسبیده بود، انجام دادیم. به نوبه خود، اطلاعات کاذب نساجی ثبت شده بر روی قطعات فلزی یافت شده در منطقه و سایر شواهد و داده های مرتبط با موضوع که از مطالعه مجموعه ها، کاوش های خود، کتابشناسی منطقه ای و منابع تاریخی استعماری به دست آمده است، ادغام شده است. این مجموعه اطلاعات در ارتباط با زمینه اجتماعی-فرهنگی منطقه ای برای پرداختن به بحث نه تنها در مورد فرآیندهای محلی، بلکه همچنین در مورد رویدادهای کلان منطقه ای، مانند پیشروی اینکاها و تسخیر اسپانیا، در نظر گرفته می شود.
این مقاله از تجزیه و تحلیل دو شی باستانشناسی شروع میشود تا به پرسشهای کلیدی در درک فرآیندهای اجتماعی-تاریخی جمعیتهای بومی ساکن دشت سانتیاگو دل استرو، در دورههای پیش از اسپانیایی و اوایل دوران استعمار، نزدیک شود. این مسائل به مدیریت منسوجات و الیاف مورد استفاده توسط جمعیت هایی که توسعه زیادی در ریسندگی داشتند و به نقش اشیاء فلزی در منطقه ای فاقد سنت متالورژی اشاره دارد. برای این کار، آنالیز تکنومورفولوژیکی و تاریخ اولین قطعه نساجی را که قابلیت مطالعه دارد، و همچنین تعیین ترکیب با پراش اشعه ایکس و تجزیه و تحلیل ساخت یک صفحه فلزی دایرهای که منسوجات به آن چسبیده بودند، انجام میدهیم. ما همچنین اطلاعات شبهمورفهای نساجی ثبتشده در اشیاء فلزی یافت شده در منطقه و سایر شواهد و دادههای مرتبط با موضوع را که از مطالعه مجموعهها، کاوشهای خودمان، ادبیات منطقهای و منابع تاریخی دوره استعمار به دست آمدهاند، ادغام میکنیم. این مجموعه اطلاعاتی در ارتباط با بافت اجتماعی-فرهنگی منطقهای برای نزدیک شدن به بحث نه تنها در مورد فرآیندهای محلی، بلکه همچنین رویدادهای کلان منطقهای مانند پیشروی اینکائیک و فتح اسپانیاییها در چشم انداز قرار میگیرد.
این مطلب مبتنی بر تجزیه و تحلیل دو مجموعه باستانشناسی است تا به پرسشهای کلیدی در درک فرآیندهای اجتماعی-تاریخی جمعیتهای بومی که در دشت سانتیاگو دل استرو (زمینهای پست آرژانتین) در اواخر دوره پیش از اسپانیایی و استعمار ساکن بودند، بپردازد. . این اشیاء یک صفحه فلزی مدور و یک تکه پارچه نخی است که به پشت بشقاب چسبانده شده بود. این مجموعه یک موقعیت استثنایی در رابطه با رکوردهای حفظ شده در منطقه ایجاد می کند و بخشی از مجموعه های موزه مردم شناسی و علوم طبیعی امیلیو و دانکن واگنر در سانتیاگو دل استرو (از این پس ساخت بج سینه METAL BADGE) است. سؤالاتی که ما به آن می پردازیم، از یک سو، به تعیین الیاف نساجی و روش های عملی ساختن آنها توسط جمعیت های محلی که هزاران دوک نخ ریسی را ساخته اند، توسط باستان شناسی محلی بازیابی شده اند، اما منسوجات آنها فقط امروزه شناخته شده است، اشاره دارد. قطعه مورد تجزیه و تحلیل در این اثر. سؤالات ما به نوبه خود به تحقیقات دیگری مربوط می شود که مدتی است در حال انجام آن بوده ایم، با اشاره به نقش بیش از 180 شی فلزی (بسیاری از آنها از ریشه اینکاها) که در منطقه ای عاری از پیشینه کشف شده اند. سنت متالورژی اسپانیایی، مانند دشت سانتیاگو و به طور کلاسیک از منطقه برخورد اینکاها در شمال غربی آرژانتین (از این پس metal plate پلاک فلزی) حذف شده است.
به منظور رفع شبهات مختلف مربوط به این مشکلات ایجاد شده در تولیدات باستان شناسی و تاریخ نگاری محلی، تصمیم گرفته شد که تاریخ قطعه نساجی مورد نظر و همچنین تعیین طبقه بندی الیاف مورد استفاده تعیین شود. در همان زمان، تجزیه و تحلیل ترکیبی و تکنومورفولوژیکی آن و صفحه فلزی که به آن متصل شده بود انجام شد. منشاء و زمینه احتمالی این یافته نیز ردیابی شد. علاوه بر این، اولین تجزیه و تحلیل شبهمورفهای نساجی ۵ ثبتشده بر روی قطعات فلزی منطقه و سایر شواهد و اطلاعات مرتبط با موضوع به دست آمده از مطالعه مجموعهها، کتابشناسی منطقهای، منابع استعماری و کاوشهای خود. در میان موارد اخیر، موقعیت استثنایی دیگری نیز گنجانده شده است، که شناسایی نخهای پنبهای مرتبط با یک تورتروی بازیابی شده در زمینه حفاری کنترلشده در سایت پلاک ساز بود. با قرار دادن همه اینها در گفتگو، مقاله به دنبال تحلیل انتقادی از آنچه تاکنون شناخته شده و مطرح شده در رابطه با موضوعاتی است که قبلاً ذکر شد، نه تنها به بحث در مورد فرآیندهای محلی، بلکه در مورد رویدادهای کلان منطقه ای مانند پیشروی اینکاها و فتح اسپانیا.
حقیقت ارتباط بین صفحه و منسوجات آشکارا پتانسیل مثبتی را برای تجزیه و تحلیل تکنومورفولوژیکی جدا شده از هر شواهد زمانی که صحبت از پرداختن و پالایش فرضیه ها و حدس و گمان های ناشی از عدم وجود داده های متنی برای اشیاء فلزی می شود فراهم می کند. منطقه و همچنین نادر بودن هر یک از این دو ماده برای منطقه. این تکینگی به دلایل مختلفی در هر موقعیتی داده می شود. در مورد صفحه، از آنجایی که اشیاء فلزی برای منطقه بیگانه هستند، حضور آنها به ویژه در رابطه با تعامل احتمالی و اتحاد جمعیت های محلی با اینکاریو در منطقه ای خارج از محدوده ای که به طور سنتی برای امپراتوری در نظر گرفته می شود، مرتبط است (.ارتباط آن با پارچه باعث میشود که یک سری ویژگیها در رابطه با نقش این شی در چارچوب تاریخی محلی و منطقهای بسط داده شود و تاریخگذاری این امکان را فراهم میکند که آن را به صورت زمانی اصلاح کنیم.
در مورد منسوجات، بازیابی آن استثنایی است، زیرا این یافته اولین قطعه منسوجات باستانشناسی را تشکیل میدهد که ساختار آن میتواند تحت یک سری تحلیلهای معاصر قرار گیرد، زیرا تا کنون تنها ارجاعات کتابشناختی کمی به سایر شواهد نساجی وجود داشته است. در مورد حفاظت ویا مکان فعلی آن. سپس میتوان در نهایت یک شاخص مستقیم نساجی داشت و آن را در مطالعهای که بر اساس شاخصهای غیرمستقیم در منطقه انجام میدادیم ادغام کرد ؛ و به سؤالاتی که در پروژه خود سعی کردیم به آنها پاسخ دهیم، مانند: الف) آیا کشت استفاده از پنبه در دشت سانتیاگو قبل از اسپانیایی وجود داشته است – که بر اساس منابع خاصی از منابع استعماری مورد بحث قرار گرفته است – و آیا موارد دیگر وجود داشته است. الیاف احتمالی مورد استفاده، ب) در صورتی که اینکاها به این محصول علاقه داشته باشندو ج در مورد اینکه رویههای مربوط به لباس و کالاهای قبر در تنوع فضایی، زمانی و فرهنگی منطقهای چه بوده است و همکاران. مورد ارائه شده در اینجا سه موقعیت منحصر به فرد را تا به امروز فراهم می کند: ارتباط مستقیم دو شی نادر در پرونده باستان شناسی محلی، تاریخ گذاری مطلق یک پارچه، و امکان تعیین قابل اعتماد فیبر مورد استفاده. این با ارزش است زیرا تا به حال، تمام اشیای فلزی شناخته شده اینکا که در دشت های سانتیاگو به دست آمده اند، بخشی از مجموعه های موزه هستند و فاقد داده های ارتباطی و زمینه ای هستند6 و همانطور که قبلاً تأکید کردیم، به دلیل اینکه تا به حال حساب نکرده ایم و برای منطقه، با شواهد مستقیم نساجی ممکن است در حال حاضر تجزیه و تحلیل شود.
این منطقه بخشی از منطقه بوم گردی چاکو سکو با آب و هوای نیمه گرمسیری قاره ای است و با درجه حرارت شدید و بارندگی فراوان در تابستان مشخص می شود. این استان توسط دو رودخانه اصلی با جریان بسیار زیاد، دولچه و سالادو می گذرد. به جز کوه های کم ارتفاع واقع در غرب و جنوب که منابع و ویژگی های زیست محیطی متفاوتی دارند، بقیه استان در دشت چاکو قرار گرفته و دارای نقش برجسته ای مسطح با ارتفاع متوسط 270 متر از سطح دریا است. این استان بخشی از دشت های آرژانتین را در بر می گیرد که نزدیک به کوهپایه های آند است. این وضعیت در چندین فرآیند تاریخی منعکس شده است که به نظر می رسد تعامل فعال ساکنان آن با ساکنان مناطق همسایه، آند و چاکو، در لحظات مختلف تاریخ خود را نشان می دهد.
در این دشت وسیع، مطالعات میدانی پروژه ما بر روی منطقه خاصی از رودخانه سالادو با تاکید بر سایتهای تمرکز دارد. این منطقه ظاهراً دارای منابع و امکانات متنوع تری برای زندگی، بهره برداری، تولید و تعامل نسبت به سایر بخش های استان مورد مطالعه تا کنون است . در میان سایر ویژگیهای ساخت پلاک از جنس استیل ، تقریباً تمام اشیاء باستانشناسی فلزی یافت شده در استان در این منطقه متمرکز شدهاند (بیش از 160 عدد) و کمی بیش از 9000 دوک در حال چرخش7. بر اساس این شاخصها و سایر شاخصها، ما پیشنهاد کردهایم که این فضا یک قلمرو ماقبل اسپانیایی است که از نظر منابع طبیعی و مهارتهای مذاکره فنی و سیاسی ساکنانش متمایز شده است، که احتمالاً منبعی از علاقه نشان داده شده به این منطقه توسط هر دواست. و مستعمره.
با وجود تعداد زیادی از اشیاء فلزی یافت شده، منطقه مورد مطالعه دارای منابع معدنی فلزی نیست که نزدیکترین آنها در حدود 350 کیلومتری غرب است. همچنین ساخت پلاک از جنس استیل هیچ سنت متالورژی محلی در این مکان ثبت نشده است، و همچنین شواهدی از ساخت اشیاء فلزی وجود ندارد. ترکیب قطعات یافت شده در منطقه و تجزیه و تحلیل، به طور کلی، قلع برنز و نقره است، و تنها یک اشاره به یک شی طلا وجود دارد، که اکنون ظاهراً گم شده است . بخش بزرگی از مواد، اشیاء تمامشدهای هستند که به الگوهای اینکا یا والیسرانو از metal plate ساخت پلاک پاسخ میدهند. آنها عمدتاً تکههای پرستیژی هستند و/یا با لباسها، ساخت پلاک هم برای مردان و هم برای زنان (به عنوان مثال، دستبند، تاپوس، لوراک) مرتبط هستند، اگرچه برخی از موارد سودمند (نیز وجود دارد. متأسفانه، بیشتر آنها در حفاری هایی با ماهیت کلکسیونی، که تا اواسط قرن بیستم توسط برادران واگنر و توسط پدرسن انجام شد و فاقد داده های متنی بودند، بازیابی شدند. اولین مطالعه خاصی که بر روی اشیاء فلزی و ساخت پلاک و بج سینه در منطقه انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که ممکن است حداقل برخی از آنها در چارچوب اتحاد با امپراتوری اینکا به عنوان هدیه به رسیده باشند . مطالعات جدید به ما این امکان را می دهد تا به نقش فعالی که این قطعات می توانند در چارچوب تعامل برقرار شده بین جمعیت محلی و امپراتوری، به عنوان لباس مقامات اینکاها یا سرمایه گذاران روسای محلی و زنان برجسته ایفا کنند، بیندیشیم، در حالی که بیشتر از طرف دیگر ، موارد سودمند را می توان به یک مرکز تولید احتمالی برای مصنوعات استخوانی مرتبط کرد. ما همچنین در نظر گرفتهایم که این داراییها میتوانند در زندگی روزمره و در زمان مرگ در دوران استعمار ادامه دهند.
منسوجات باستان شناسی کشف شده در سانتیاگو دل استرو. این عمدتا به دلیل شرایط محیطی حاکم در منطقه است که به نفع حفظ بقایای آلی نیست. برای موارد حفظ شده، ما فقط چند اشاره مختصر داریم که فاقد اطلاعات در مورد تعیین طبقه بندی الیاف نساجی و مشخصات فنی در مورد ساختارها، عکس ها و یا گرافیک دقیق قطعات مورد بحث است. قدردانی در مورد کیفیت فنی و/یا زیبایی شناسی قطعات. اما در هیچ موردی امکان مقایسه مشاهدات اولیه انجام شده یا تعمیق دانش خود در مورد قطعات با انجام تجزیه و تحلیل های جدید وجود نداشته است، زیرا هیچ داده ای در مورد مکان فعلی بوم های مورد نظر یا حتی اطلاعاتی در مورد آنها یافت نشده است. آنها تا به امروز حفظ شده اند. در نتیجه، یکی از ناشناختهها در مورد بافت منطقه این است که در دوران ماقبل اسپانیایی در سانتیاگو دل استرو چه یا چه مواد خام استفاده میشده است. از چند قطعه نساجی که به آنها اشاره شد، یک تکلیف پیشینی در مورد استفاده از «الیاف گیاهی (پنبه؟) » و «احتمالاً پشم گواناکو » انجام شده است.اما تا کنون ساخت پلاک از جنس استیل هیچ گونه تشخیص قابل اعتمادی وجود نداشت و در این زمینه اختلاف نظرهایی وجود داشت که بیشتر از منابع استعماری ناشی می شد. نویسنده اخیر به «عنکبوتهایی که در مستعمرات زندگی میکند و ابریشم آن جمعآوری شده و برای بافتن استفاده میشود» اشاره میکند.
دشواری حفظ طبیعی شواهد نساجی در منطقه ما را بر آن داشت تا مطالعات خود را بر روی تولید و ساخت پلاک استیل آن بر تجزیه و تحلیل یک سری شاخصهای غیرمستقیم این فعالیت متمرکز کنیم، مانند آثار حفظ شده بر روی سطوح سرامیکی و مجموعهای متنوع از ابزارهای تولید نساجی. تعداد زیادی از دوک های دوک بازیابی شده در سایت های مختلف در سانتیاگو دل استرو مورد مطالعه قرار گرفت. این جستجو به سمت نظامبندی اطلاعات پراکنده (باستانشناسی، قومنگاری، تاریخی و فعلی) هدایت شد که به ما اجازه میدهد مجموعهای از ویژگیهای فنآوری – موجود در وزنهای چرخان – را پیشنهاد کنیم که میتواند به عنوان مرجع یا شاخصهای غیرمستقیم پردازش مفید باشد. مواد خام و،یا ویژگی های مختلف محصولات به دست آمده، یعنی نخ ها. این مطالعه با انجام آزمایشهای تجربی مقاومت مکانیکی در برابر کشش کششی، برای الیاف باستانشناسی با ماهیتهای مختلف و با ویژگیهای ساختاری فنآوری متفاوت تکمیل شد 10 بر اساس اولین مجموعه از شاخص های فناورانه ای که توانستیم استنباط کنیم، و با مطالعه این ویژگی ها و متغیرها در مجموعه محدودی از نمونه وزن های باستان شناسی، به این نتیجه رسیدیم که بخش عمده ای از اسپینرهای مورد مطالعه با ویژگی های فنی (وزن و وزن) منطبق است. ابعاد برای ریسنده های مورد استفاده در ریسندگی الیاف پنبه برای منابع قوم نگاری و باستان شناسی از مناطق دیگر بررسی شده است. همانطور که خواهیم دید، دانش قابل اعتمادی وجود دارد که این ماده خام واقعاً در منطقه ما، حداقل در اوایل دوره استعمار، ریسیده و بافته شده است، اگرچه مشخص نیست ساخت پلاک از جنس استیل که آیا به اندازه حضور پیش از اسپانیایی در آن کشت شده است یا خیر. بر اساس منابع خاصی که بعداً توضیح خواهیم داد، میتوانست به عنوان ادای احترام به اینکاها توسط ساکنان محلی داده شود. با این حال، تا همین اواخر، ما فقط اسپینرهایی داشتیم که از مجموعههای موزهنگاری میآمدند، که مشکل فقدان دادههای ارتباطی و یافتن شرایطی را معرفی میکردند که اصلاح زمانشناسی و زمینههای ساخت بج سینه فوری استفاده را ممکن میسازد.
بنابراین، با توجه به گاهشماری تورتروهای یافت شده در منطقه مورد مطالعه، چند رکورد از این ادوات در زمینه های کاملاً پیش از اسپانیایی وجود دارد ، اما مقادیر زیادی از این قطعات که در بالا اشاره کردیم، بازیابی شدند. ساخت پلاک از جنس استیل توسط باستانشناسی گردآورنده، بدون دادههای متنی، در مکانهایی با اشغال اواخر پیش از اسپانیا و استعمار. این امر باعث میشود که نمیتوان با قطعیت چنین اندازههایی از وزنهای چرخشی را به یک لحظه یا لحظه دیگر یا به هر دو اختصاص داد. توسعه عظیم فعالیت نساجی در طول مستعمره در منطقه که بعداً در مورد آن توضیح خواهیم داد، باعث می شود فکر کنیم که بخشی از این ابزارها می توانند شما را به آن فرآیند شدید ارجاع دهد. با این حال، هیچ چیز تا کنون مانع از این نمی شود که -یکی یا بیشتر آنها- ممکن است پیش اسپانیایی باشند. در واقع، فعالیت نساجی را می توان با خیال راحت در منطقه مرکزی سانتیاگو دل استرو از حدود سال 1300 پس از میلاد قرار داد، 14 سپس به طور قابل توجهی افزایش یافت . پیشنهاد شده است که این رونق اواخر نساجی را می توان به تعاملات پیش از اسپانیایی با مردمان از ارتفاعات شرقی و جنوبی بولیوی کنونی مرتبط کرد . ما به نوبه خود اشاره کرده ایم که پیوند ایجاد شده با اینکاها نیز می تواند دلیلی برای افزایش دیرهنگام پیش از اسپانیایی در توسعه منسوجات محلی باشد، و اینکه مستعمره ترجیح می دهد بعداً از این شرایط استفاده کند و سازماندهی مجدد کند. فعالیت به این معنا، بزرگی های بزرگ دوک های دوکی، تا کنون، دقیقاً در مکان هایی با شواهد اینکا ثبت شده است که بعداً در طول مستعمره اشغال شدند. بنابراین، ما به مهارت و سنت محلی فکر کرده ایم که می تواند علاقه اینکاها را برانگیزد. یکی از دلایل این علاقه نیز می تواند پنبه باشد، با توجه به شرایط محیطی محلی، بسیار مناسب برای کشت آن و عوامل دیگری که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. در این چارچوب، اینکاها می توانستند در سازمان مداخله کنند و مقیاس تولید را افزایش دهند. در این فرضیه، ساخت پلاک از جنس استیل حداقل بخشی از این تعداد زیادی از دوکهای دوکی را میتوان به فرآیند اینکاها و لحظات پیش از اسپانیایی مرتبط دانست، زیرا قطعات بسیار شبیه به آنها در منطقه مورد مطالعه در سایتهای اینکاها در metal plate پلاک فلزی یافت شده است. شواهد دیگری که در آثار مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.